روایت آرام عشق
حتماً تاکنون داستانهای «لیلی و مجنون»، «شیرین و فرهاد» و یا حتی اگر کمی با ادبیات جهان آشنایی داشته باشید «رمئو و ژولیت» را شنیدهاید و یا حداقل اسمهایشان به گوشتان خوردهاست. نکته قابل تأملی که وجود دارد این است که اکثر داستانهای عاشقانهی تاریخ، به وصال نرسیدهاند و سرنوشت شیرینی نداشتهاند اما جاودانه ماندهاند. شاید بتوان گفت مهمترین راز ماندگاری این عاشقانهها، عشق پاک و به دور از هوا و هوس باشد.
رمانها و داستانهای عاشقانه همواره طرفداران پر و پاقرص خود را دارند و مخاطبان زیادی با آنها ارتباط میگیرند؛ به هر حال تا شما عشق و عاشقی را تجربه نکنید، شاید به معنا و درک درستی از زندگی نرسید. کتاب «سمفونی پاستورال» اثر آندره ژید، رمانی نسبتاً کوتاه ولی پر از عشق و احساس است که در این آشفته بازار دنیا، شاید بتواند کمی شما را با معنای عشق آشنا کند.
آندره ژید، نویسنده و رماننویس سرشناس فرانسوی است که در سال 1869 در پاریس در خانوادهای مذهبی متولد شد؛ از آنجایی که پدرش پروتستان و مادرش کاتولیک بود، کاملاً با آموزههای مذهبی و شاخههای مسیحیت آشنایی داشت و در نوجوانی و جوانی تحت تأثیر این آموزهها بود.
شاید معروفترین و محبوبترین اثر آندره ژید، کتاب «مائدههای زمینی» باشد؛ از مهمترین آثار او میتوان به ضد اخلاق، دخمههای واتیکان، اگر دانه نمیرد، سکهسازان، سمفونی پاستورال و... اشاره کرد.
آندره ژید زندگی پرفراز و نشیبی را در افکار و اندیشههای خود تجربه کردهاست. نوشتههای وی همیشه بر دنبالکنندگان خود، بهویژه جوانان تأثیر قابل توجهای داشتهاست. او در سال 1947 برنده جایزه ادبی نوبل شد.
نام کتاب سمفونی پاستورال، برگرفته از سمفونی شماره شش بتهوون است. بتهوون موسیقدان و آهنگساز معروف و نابغهی آلمانی بود. در این سمفونی به توصیف زیباییهای طبیعت و بیان احساسات و عواطف انسانی پرداختهاست. بهنوعی با زبان اعجاز برانگیز موسیقی، طبیعت را برای شما به تصویر کشیدهاست. اثر آندره ژید نیز داستانی کاملاً احساسی و عاشقانهای آرام را در قالب روزنوشتهای یک کشیش روایت میکند.
همه داستان از یک شب سرد و یخبندان زمستانی آغاز میشود که جسم بیجان مادربزرگ روی تخت مانده و جناب کشیش خود را بر بالین بیجان او میرساند و در آنجا با دختری نابینا و ناتوان مواجهه میشود که انسانیت و دین او اجازه نمیدهد بهراحتی او را با تنهایی و مرگ همآغوش کند. او تصمیم میگیرد دختر را به خانهی خود ببرد؛ این آغاز ماجراست و تازه چالشهای زندگی او از طرفی با همسر و پسرش و از طرفی با آن دختر شروع میشود.
هرچند فاصله افتادن بین ثبت خاطرات کشیش که داستان را از زبان او میخوانیم ممکن است موجب چندپاره شدن داستان و ایجاد خلل در روایت شود ولی سعی شده با توضیحات راوی در ابتدای روزهایی که پس از فاصله نوشته شده، این امر جبران شود و پیوستگی داستان حفظ شود. به نظر میرسد توصیف شخصیتها و فضاسازی داستان به اندازهای نیست که بتواند برای مخاطب تصویرسازی کند ولی این موضوع باعث نمیشود از خواندن خسته شوید و یا نتوانید با داستان ارتباط برقرار کنید.
اگرچه نمیتوان نام این اثر را شاهکار گذاشت، اما اگر تاکنون این کتاب که با نامهای «آهنگ عشق»، «آهنگ روستایی»، «سمفونی کلیسایی»، «سمفونی روحانی» و «سمفونی پاستورال» در ایران ترجمه و منتشر شدهاست را نخواندهاید، حتماً برای یک بار هم که شده آن را مطالعه کنید و لذت ببرید.