مرور کتاب «ضربه دوازدهم»

 

مروری بر کتاب «ضربه دوازدهم» نوشته سید محمدجواد میری
این نبش قبر واجب است

 

محدثه خوشی:
در قانون اسلام نبش قبر حرام است مگر در صورت لزوم آن هم با حکم حاکم شرع. مثلاً اگر هویت مقتول یا متوفی نامعلوم باشد یا مدارکی نیاز باشد تا قاتل شناسایی شود و یا اگر در رخ‌دادِ اصلِ جنایت ابهامی وجود داشته باشد؛ خاصه آنکه از جنایت سالهای متمادی گذشته باشد. تحقیق و تفحص در مورد برخی وقایع تاریخی همین حکم را دارد، از آن جمله واقعه یا بهتر بگویم فاجعۀ خونین مسجد گوهرشاد است. برهه‌ای از تاریخ که بدون محاکمۀ قاتل و حتی ثبت شکایت بازماندگان، مقتول با دفن جنازه‌اش در گورهای دسته‌جمعی به باد فراموشی سپرده شد. در این مورد نبش قبر نه تنها حرام نیست که واجب است.
کتاب «ضربه دوازدهم» نوشتۀ سید محمد جواد میری، کتابی کم حجم اما پر محتواست. تا قبل از خواندن این کتاب که تماماً به فاجعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد اشاره دارد، تصورم این بود مردم در مسجد تجمع کرده‌اند علیه رضاشاه و حکومتش و لابد مأموران حکومتی را تحریک کرده‌اند که آن فاجعه رقم خورده است. اما با مطالعه این کتاب که به جزئیات مهمی اشاره دارد، متوجه شدم مردم به تأصی از چند تن از علما در مسجد تجمع کرده‌اند تا حرفشان را به گوش حکومت برسانند؛ تحصنی به دور از خشونت. در این کتاب به مسائلی اشاره شده که برای مخاطب کم اطلاع روشنگر است.
تصور اینکه عده‌ای را به رگبار ببندند آنهم فقط به جرم اینکه در مکانی مقدس دور هم جمع شده‌اند تا نظرشان شنیده شود وحشتناک است؛ هرچند با دیدن کشتار وسیع مردم بی‌گناه غزه توسط اسرائیل دیگر فاجعه گوهرشاد غیر قابل تصور نیست. وحشی‌گریِ بی‌مثالی که هرچند تکرارش را در غزه، سودان و امثالهم می‌بینیم اما اسنادش در گورهای دسته جمعی جایی در دل تاریخ ایران عزیزمان دفن شده و اگر کتابهایی چون «ضربۀ دوازدهم» نواخته نشوند، پهلوی را پهلوی دوستان سفیدشویی خواهند کرد و به اسم حکومت برتر دوباره برای مردم فاکتور خواهند داد.
انتشارات «بوی شهر بهشت» به همت «حسینیه هنر مشهد» با هدف بازخوانی فاجعۀ کشتار گوهرشاد این کتاب را به چاپ رسانده است؛ که از لحاظ محتوایی بسیار غنی و مستند است و اطلاعاتی را منتقل میکند که شاید قبلاً در هیچ کتاب درسی و دانشگاهی نخوانده باشید.

 

قسمتی از متن کتاب:
«عقربه‌های ساعت به دقایق آخر روز شنبه نزدیک می‌شد. باید ساعت حرم دوازده ضربه می‌نواخت تا... شاه گفته بود تمام متحصنین مسجد محکوم به اعدام‌اند و باید امشب آستانه و مسجد فتح شود، حتی اگر ده‌هزار نفر هم کشته شوند. شاه خودش پای دستگاه تلگراف نشسته بود و کار را پیگیری می‌کرد. مردم در مسجد فریاد "یا الله" و "یاعلی یاعلی" سر می‌دادند. فرخ وارد مسجد شد و با فریادش زائرانی که بی‌خبر گوشه‌ای خوابیده بودند را از مسجد بیرون کرد. عده‌ای از علمای سرشناس را بیرون بردند که بعداً به خون‌خواهی آنان قیامی برپا نشود و در این میان متحصنین که اکثراً از خاوری‌های اطراف مشهد بودند؛ محکم بر سر عقیده‌شان ایستاده بودند. بالآخره، ساعت دوازده ضربه‌اش را نواخت.»

 

 "سیدمحمدجواد میری" که سابقه فیلمنامه نویسی هم دارد، در 66 صفحه سعی کرده حادثه کشتار شهدای گوهرشاد را با تمام جزئیات مربوطه شرح دهد. لحن کتاب بسیار محکم و گاهی رعب‌آور است و با اینکه نویسنده زیاد از آرایه‌های ادبی استفاده نکرده، اما با کاربرد کلماتی که برگرفته از ادبیات دوره قاجار و پهلوی است، باعث شده تا خواننده بیشتر خود را در زمان وقوع حادثه حس کند. این کتاب از نوشته‌های قدیمی نویسنده به حساب می‌آید اما در نوع خود کتاب خوشخوان و همه فهمی است که تاریخ را در قالبی متفاوت و جذاب به خواننده ارائه می‌دهد. کتابی که البته کاش روایت پر جزییات‌تری می‌داشت. مطالعه «ضربه دوازدهم» را به تمام ایران دوستان توصیه می‌کنم، چراکه ملتی که تاریخش را فراموش کند مجبور به تکرار آن می‌شود.

حدیث گفت:
چه‌تیتر جالبی! با دیدن تیتر جذب متن شدم .
حسین زاده گفت:
مختصر و مفید
مینا مرادی گفت:
کتاب خوبیه البته نسخه چاپیش بعیده گیر بیاد. نسخه الکترونیکی موجوده
یوسف خانزاده گفت:
معرفی خوبی بود