دو واحد نادرشناسی
به نظر من اگر ده نفر مانند «نادر ابراهیمی» در میان دولتمردان ایران میبود، خیلی از مشکلات امروز، دیگر در کشور وجود نداشت تا نیاز باشد در پی یافتن راه حلی برای برون رفت از آنها باشیم.
یکی از آن مشکلات معضل بیکاری است. موضوعی که از گذشته تا به امروز دغدغه خیلیها بوده و هست. بد نیست "ابن مشغله"و "ابوالمشاغل" را بخوانیم تا بدانیم، مرد اگر جنم داشته باشد، بیکار نمیماند.
«نادر ابراهیمی» در کتابهای «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» زندگی نامه شغلی خود را نگاشته که انتشارات امیرکبیر «ابن مشغله» را در ۱۱۲ صفحه و «ابوالمشاغل» را در ۲۱۸ صفحه منتشر کرده است. «نادر ابراهیمی» در «ابن مشغله» از کودکی خود میگوید. از آن زمان که در اِزایِ کشیدن آب حوض، از پدرش پول میگرفته تا راهی شدنش به ترکمن صحرا برای کارگری. اما در «ابوالمشاغل»، نادر تا استادی دانشگاه و مشاور وزیر شدن پیش رفته. «نادر ابراهیمیِ» «ابوالمشاغل»، جوانی است در پی یافتن یک شغل که اخلاق، شرافت و اصولش را به مخاطره نیندازد. «ابراهیمی» با وجود آن که در «ابوالمشاغل» صاحب نام و دارای مشاغل بهتری شده اما، هدفی متعالی را دنبال میکند. او میخواهد باری از روی دوش وطن بردارد و در جهت پیشرفت کشورش حرکت کند؛ ولو به قدر یک قدم.
هرچند که «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» در قالب زندگینامه شغلی «نادر ابراهیمی» نوشته شدهاند اما در حقیقت بیانگر اصول زندگی متعهدانهاند؛ «نادر ابراهیمی» تجربه زیسته خود در باب به هر قیمتی زندگی نکردن را با صداقت تمام بیان میکند و این تغییر یافتن مداوم شغلش نیز نه به سبب دمدمی مزاجی که به خاطر حفظ شرافت و رعایت اصول اخلاقی از جانب اوست.
«نادر ابراهیمی» با وجود آن که دائم درگیر تغییر شغل است اما خسته و ناامید نمیشود و در تمام این مسیربا حفظ اراده، هدفش را که خدمت به مام میهن بوده رها نمیکند؛ به همین دلیل استادی دانشگاه با کارگری برای او تفاوتی ندارد.
نثر نویسنده در این دو کتاب ادبی، روان و دوستداشتنی است. سیر کتاب «ابن مشغله» از «ابوالمشاغل» تندتر است و در «ابوالمشاغل» گاه سخن به درازا میکشد که نویسنده، خود به آن واقف است اما برای بیان حرفش، راهی جز این ندارد. البته شیرینی سخن «نادر ابراهیمی»، این به طول انجامیدن کلام را جبران میکند.
این دو اثر به گفته خود نویسنده خالی از شعار نیستند اما آنچه موجب عدم دلزدگی مخاطب و دلنشین بودن کتابها میشود آن است که نادر تنها سخن نمیگوید، بلکه طبق گفتههایش نیز عمل میکند.
برای این مثال این بخش از کتاب «ابوالمشاغل» به ما میگوید که نادر چگونه به دنیا نگاه میکرده: «ابن مشغله میگفت حرفِ درست، مقدمه عمل است و جزئی از عمل.
هرگز از درست و به جا حرف زدن، نهراس
هر چند که خیلیها فریاد برآورند: خاموش!
ابوالمشاغل می گوید: حرفِ درست، حرفیست که همزمان با عمل باشد و همراه عمل، نه مقدمه آن.
حرف اگر مقدمه باشد، حتی همان یک لحظهای که زودتر از عمل وارد میدان میشود، همه کارها را خراب میکند.
و در عین حال، این فرصت را به خیلیها میدهد که یک عمر فقط حرف بزنند و همیشه هم بگویند در مقدمات عملیم....
با سادهترین و آسانترین عمل آغاز کردن و درباره آن سخن گفتن بسیار نتیجه بخشتر از آن است که با منطقیترین و مقبولترین سخنان آغاز کنیم تا به عمل برسیم.»
«ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» برای هرکسی که در زندگی شغلی را تجربه میکند و حاضر نیست که به هر قیمتی زندگی کند مناسب است.
در قسمتی از کتاب «ابن مشغله» میخوانیم: «زندگی مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.»