مرور کتاب «976 روز در پس کوچه های اروپا»

 

مروری بر کتاب «976 روز در پس کوچه‌های اروپا»
از نزدیکِ غرب

 

نازنین اسماعیل‌زاده:
تا به حال فکر کرده‌اید اروپا از نگاه یک خبرنگار جسور ایرانی چه شکلی‌ست؟ نه در قاب‌های کارت‌پستال، نه در فیلم‌های پر زرق و برق، بلکه در کوچه‌های باران‌خورده، در مدرسه‌های مهاجران، در محله‌ی قرمز بروکسل و در سکوت کافه‌هایی که مالیات هر فنجان‌شان اندازه یک شام کامل است. «976 روز در پس‌کوچه‌های اروپا» نوشته‌ی محمد دلاوری سفرنامه‌ای‌ست که می‌خواهد یک پرسش قدیمی را لمس کند: «غرب لانه‌ی فساد است یا سرزمین رؤیاها؟!»
دلاوری برای یافتن پاسخ، سه سال در اروپا زندگی می‌کند، کار می‌کند، پدر بودن را تجربه می‌کند و فرهنگ اروپایی را از دل خیابان‌ها، نه پشت شیشه‌ی هتل، روایت می‌کند.
کتابی را که انتشارات قدیانی آن را منتشر کرده، در ۶ بخش نوشته شده و هر بخش به یکی از تجربه‌های زیسته‌ی نویسنده در بلژیک و دیگر کشورهای اروپایی می‌پردازد؛
از زندگی روزمره و محله‌های مهاجرنشین تا کار رسانه‌ای، گزارش‌گری، تربیت فرزند، و مشاهده‌ی ساختار اجتماعی و اقتصادی غرب.
«۹۶۷ روز در پس‌کوچه‌های اروپا» ما را با خود همراه می‌کند در: مصاحبه‌های شهری و موقعیت‌های طنزآلودش، موزه‌ی آفریقا و تاریخ استعمار، مدارس اروپایی و قوانین عجیب ثبت‌نام فرزندش، معاشرت با یک هیچ‌هایکر دو رگه و کباب‌پزان بلژیکی، محله‌ی قرمز بروکسل و روایت صریح او از تناقض‌های اخلاقی و قانونی، بازار کار و بازنشستگان همیشه‌سرحال و حتی تجربه‌ی خوردن کرم در یک رستوران!
لحن دلاوری در این کتاب 240 صفحه‌ای ترکیبی است از نگاه انتقادی، طنز، تیزبینی رسانه‌ای و همان صدای آشنایی که هرکس او را در تلویزیون شنیده باشد، هنگام خواندن کتاب در ذهنش پخش می‌شود. کتاب نه می‌خواهد غرب‌ستایی کند، نه غرب‌ستیزی. بلکه می‌خواهد واقعیت زیسته را روایت کند؛ اروپا را همان‌گونه که تجربه کرده، با روشنایی‌ها و تاریکی‌هایش. برای همین است که جمله‌هایی مثل این، چکیده‌ی نگاه نویسنده‌اند:

«ایران کشوری بزرگ است با شور و شیدایی و شلوغی و تحرک… و بلژیک کشوری کوچک با نظم و زیبایی و بی‌هیجانی.»
«در این مملکت همه‌چیز خرج دارد؛ پولی که اینجا تولید می‌شود حاصل بازو و فکر مردم است، نه نفتی که از زیر خاک بجوشد.»

 

از نظر ادبی، کتاب روان، خوش‌خوان و تصویری است. دلاوری نویسنده‌ی ادیب نیست، اما مهارت رسانه‌ای‌اش باعث شده فضای واقعی بسازد، نه گزارش خبری. درخشنده‌ترین بخش نثر او همان قسمت‌هایی است که تجربه‌های حسی را توصیف می‌کند؛ مثلا:

«باران آرام آرام باریدن گرفت… قلبم از شدت شوق می‌تپید. مثل جن‌زده‌ها سوار دوچرخه شدم… قطره‌ها را با دهان باز می‌نوشیدم…»

این‌ها لحظه‌هایی هستند که کتاب را از یک گزارش ساده، به سفرنامه‌ای زنده تبدیل می‌کنند. نقاط مثبت کتاب را میتوان نثر روان و طنز کنترل‌شده، روایت‌های جذاب از زندگی روزمرهٔ مهاجران، صداقت نویسنده در بیان تناقض‌های غرب دانست. و مهم‌ترین ضعف کتاب، عدم وجود تصویر است. یک سفرنامه با این حجم تجربه و جزئیات، قطعا به ۱۰–۱۲ عکس منتخب نیاز داشت.
به‌علاوه، بیان قیمت‌ها از جمله هزینه‌های؛ هتل، اجاره، تاکسی، چون مربوط به سال‌های قدیمی است، الان ارزش مرجع ندارد و خواننده مجبور است از آن‌ها عبور کند.
اما کتاب اروپا را همان‌طور که هست نشان می‌دهد؛ نه دست‌کاری‌شده، نه افسانه‌ای.
من هنگام مطالعه این کتاب، دو حس هم‌زمان داشتم: لذت از تجربه‌های ناب سفر و فکر کردن به تفاوت دو جهان، ایرانِ پرهیجان و اروپا‌ی آرام، تمیز و بی‌هیجان.

این کتاب را مناسبِ علاقه‌مندان به سفرنامه‌های واقعی، کسانی که می‌خواهند زندگی در اروپا را بدون فیلتر بدانند و
مخاطبانی که نگاه اجتماعی و تحلیلی را دوست دارند است. سفرنامه‌ای‌ست صریح، شفاف و پر از موقعیت‌های انسانی.
نه تبلیغ غرب است، نه تخریبش؛ بلکه تجربه‌ای زنده از دیدن جهان از نزدیک. اگر دوست دارید اروپا را نه از پنجره‌ی گردشگری، بلکه از زاویه‌ی یک خبرنگار ایرانی تجربه کنید، با شگفتی‌ها، تناقض‌ها، زیبایی‌ها و واقعیت‌های نه‌چندان پنهانش آشنا شوید، این کتاب انتخابی درست و قابل‌اعتماد است.

محدثه خوشی گفت:
تیتر متن رو زیاد دوست نداشتم اما متن مرور بسیار تخصصی و کامل بود دست مریزاد
محمد گفت:
مستندهایی که ایشون از اروپا و امریکا ساختن رو دیدم. معمولا سراغ لایه‌هایی میرن که کمتر کسی بهشون توجه می‌کنه.
این کتاب هم حتما باید کار جذابی باشه
ر یوسفی گفت:
کاش دلاوری بیشتر می نوشت