اگرِ بزرگ
تا حالا به این فکر کردهاید اگر انقلاب امام خمینی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرکوب میشد، چه سرنوشتی رقم میخورد؟ فکرش را بکن... دنیایی تلخ، تاریک و پر از «اگر». دنیایی که وحید یامینپور در رمان «ارتداد» دست به بازآفرینی آن زده است.
کتاب با گفتوگوی پدر و دختری آغاز میشود که در ایرانِ بدون انقلاب اسلامی زندگی میکنند. پدری که مدام از «آن نیمهشب لعنتی» میگوید و ذهن مخاطب را درگیر میکند تا بفهمد در آن شب چه بر سر «دریا» -مادر دخترک- آمده است.
پدر از دریا میگوید؛ زنی انقلابی که میان ایمان و عصیان، عشق و آرمان، پس از شکست انقلاب در جدالی درونی گرفتار شده است. میان او و همسرش، دو نگاه به انقلاب شکل میگیرد: یکی راه امام را میخواهد، دیگری اسلحه را. و در این میان، شک آرامآرام در دلِ یقین ریشه میدواند.
«-حالا که مجسمهی یقین از میان ما رفته، من حق دارم شک کنم؟»
«-گمان میکنم شک مثل جانور مرموزی کنج و کنارِ قلب پنهان میشود تا به وقت خوابآلودگیِ ایمان سر برآورد.
شکِ بعد از یقین صد چندان مخوفتر از شکِ پیش از یقین است. شکِ پیش از یقین به جلو میراند و شکِ پس از یقین زمینگیر میکند.»
ارتداد در سه فصل «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت»، روایتگر سقوط و بازگشت انسان است. در فصل نخست، با شوک سرکوب انقلاب و شهادت امام خمینی در بهمن ۵۷ روبهرو میشوید؛ شوکِ سنگینی که آغازگر جهانی تیره و پرابهام است. روایتی پر از اضطراب، عشق و ایمانِ زخمی که گاه بوی باروت میدهد و گاه عطر اشک و دعا.
برای من، جسارت نویسنده در انتخاب ایدۀ «اگر انقلاب شکست میخورد» و خلق جهانی چنین متفاوت، جذاب و تحسینبرانگیز بود. توصیفات ادبی و تصویرپردازیهای کتاب طوری است که هر جمله مثل یک قاب سینمایی در ذهن نقش میبندد بهگونهای که هر کنش و هر گفتوگو را نه فقط میخوانی، بلکه حس میکنی و میبینی؛ انگار میان دود و باران و شعار، در همان خیابانهای خفهی داستان قدم میزنی.
بااینحال، بخش پایانی اثر بهاندازهی دو فصل نخست، پرداختشده و منسجم نیست. شخصیتها پس از گذر سالها در ایرانِ بیانقلاب، هنوز نمیدانند چه میخواهند و چه میجویند. نویسنده در پایان، جامعهای ناامید و رهاشده را به تصویر میکشد؛ مردمی که بهجای تلاش برای پاک کردن کثیفیهای نزدیک، رؤیای رهایی در سرزمینی دورتر را در سَر دارند؛ درحالیکه پاک کردنِ کثیفیهای نزدیکتر، آسانتر و انسانیتر است. و این سوال برایم ایجاد می شود، چرا تلاش برای انقلابی دیگر نه؟ چرا شخصیتی فریاد نزد: «سفر چرا؟! بمان و پس بگیر».
در مجموع، ارتداد تجربهی ورود به دنیایی تازه است؛ دنیایی پر از جسارت و تخیل، اما با پایانی که میتوانست محکمتر و کاملتر باشد. حتی اگر جملهی «ادامه دارد» در آخرین صفحه توی ذوقم زد، باز هم نمیشود منکر تأثیرش شد؛ تأثیری که تا مدتی در ذهن میماند و مخاطب را به فکر فرو میبرد.
اگر تحمل خواندن این سیاهی را دارید و دلتان میخواهد با یک رمان سیاسی-عاشقانهی پر از سؤال، اضطراب و درونکاوی روبهرو شوید، ارتداد انتخابی است که تا مدتها در ذهنتان باقی خواهد ماند. روایتی ۲۴۵ صفحهای از وحید یامینپور با نشر سوره مهر، دربارهی «اگرِ بزرگی که تاریخ هرگز تجربهاش نکرد».