مرور کتاب «زخم داوود»

 

مروری بر کتاب «زخم داوود» نوشته سوزان ابوالهواء ترجمه فاطمه هاشم نژاد
سایه‌های اشغال و امید

 

زهرا زعفرانی:
اگر می‌خواهید بفهمید تاریخ چگونه در زندگی یک خانواده نقش می‌بندد، «زخم داوود» بهترین نقطه شروع است. رمانی که نه فقط وقایع را روایت می‌کند، بلکه شما را به قلب سرزمین فلسطین می‌برد؛ جایی که هر زخم، داستانی برای گفتن دارد و هر نسل، پلی میان گذشته و حال است.
«زخم داوود» داستان زندگی چهار نسل از یک خانواده فلسطینی است که در دل پیچیدگی‌ها و تلخی‌های تاریخ این سرزمین شکل می‌گیرد. روایت، شما را با درد، امید و مقاومت مردم فلسطین روبه‌رو و حال‌وهوایی پرتنش، انسانی و گاهی دلنشین به شما منتقل می‌کند.
داستان حول محور خانواده‌ای می‌چرخد که با اشغال، مهاجرت و تغییرات تاریخی دست‌وپنجه نرم می‌کند و نشان می‌دهد چگونه زخم‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند. روایت کتاب، پیچ‌وخم حوادث را بدون لو دادن پایان، با جزئیات و تمرکز بر تجربه‌ی زیسته‌ی شخصیت‌ها پیش می‌برد و خواننده را به درون زندگی خانواده‌ای می‌برد که تاریخ را نه در کتاب‌ها، بلکه در خانه و تن خود تجربه می‌کنند.
«زخم داوود» رمانی تاریخی–اجتماعی از سوزان ابوالهواء است که زندگی روزمره‌ی فلسطینی‌ها را در بستر وقایع بزرگ تاریخی روایت می‌کند. داستان از روستاهای فلسطینی آغاز می‌شود و مسیر زندگی این خانواده را در آوارگی، تبعید، مهاجرت و بازگشت دنبال می‌کند؛ مسیری که نشان می‌دهد تاریخ چگونه بی‌وقفه بر سرنوشت انسان‌ها سایه می‌اندازد.
محور اصلی روایت، شخصیت «أَمَل» است؛ دختری که کودکی‌اش با جنگ و از دست دادن خانواده گره می‌خورد و زندگی‌اش میان اردوگاه، مهاجرت و بازگشت در نوسان است. أَمَل شخصیتی ملموس و انسانی دارد و رنج‌ها، عشق‌ها و فقدان‌هایش به‌گونه‌ای روایت می‌شوند که خواننده به‌راحتی با او همدل می‌شود. در کنار او، شخصیت‌هایی مثل داوود و اسماعیل حضور دارند که اگرچه ظرفیت پرداخت عمیق‌تری دارند، اما اغلب در سایه‌ی روایت أَمَل باقی می‌مانند و نقش‌شان به مقاطعی کوتاه از زندگی او محدود می‌شود.
نثر کتاب ساده و روان است، اما گاهی آن‌قدر محاوره‌ای و رها می‌شود که ریتم روایت را می‌شکند. گفت‌وگوهای زیاد و جملات کوتاه، در بعضی بخش‌ها به پویایی داستان کمک می‌کنند، اما در جاهایی هم باعث می‌شوند روایت از انسجام بیفتد و خواننده مجبور شود قطعات پراکنده‌ی داستان را خودش کنار هم بگذارد. این سبک نوشتار ممکن است برای خواننده‌ای که دنبال نثر ادبی منسجم‌تر و تکنیکی‌تر است، آزاردهنده باشد.
لحن کلی داستان پر از درد، رنج و تلخی‌های تاریخی است. نویسنده تلاش کرده همدلانه روایت کند، اما در بسیاری از لحظات، لحن بیش از حد ملایم و سازش‌جویانه به نظر می‌رسد. گاهی حس می‌شود نگاه نویسنده به جای آن‌که بر مقاومت فعال و عزت‌مند تمرکز کند، بیشتر بر رنج‌کشیدن و پذیرش وضعیت موجود ایستاده است. به همین دلیل، بعضی شخصیت‌ها بیشتر در موقعیت تحقیر، تهدید یا انفعال دیده می‌شوند و کمتر نماینده‌ی کنش‌گری و مقاومت‌اند؛ مسئله‌ای که می‌تواند تصویر مقاومت مردم فلسطین را کم‌عمق‌تر از واقعیت نشان دهد.
از نظر ساختار روایی، تغییر زاویه‌ی دید و پرش‌های زمانی متعدد، انسجام داستان را در برخی بخش‌ها تضعیف می‌کند. ریتم روایت یکنواخت نیست؛ بخش‌هایی با بار عاطفی بالا خواننده را تکان می‌دهد، اما در مقابل، قسمت‌هایی از داستان به دلیل تکرار موقعیت‌ها یا دیالوگ‌های طولانی، کش‌دار و خسته‌کننده می‌شود.
در عوض، فضاسازی یکی از مهم‌ترین نقاط قوت «زخم داوود» است. صحنه‌ها به‌شدت ملموس‌اند؛ خانه‌ها، کوچه‌ها، باغ‌های زیتون، اردوگاه‌ها و شهرها طوری توصیف می‌شوند که خواننده حس می‌کند در دل فضا حضور دارد. نویسنده با جزئیات حسی و تصویری، محیط فیزیکی و اجتماعی فلسطین را زنده می‌کند و همین فضاسازی قوی، ضعف‌های فرمی داستان را تا حدی جبران می‌کند.
ایده‌ی اصلی رمان — روایت چهار نسل فلسطینی در دل اشغال، آوارگی و تبعید — ایده‌ای قدرتمند و تأثیرگذار است. مضمون‌هایی مثل هویت، زخم‌های تاریخی، امید، عشق‌های از دست‌رفته و انتقال رنج از نسلی به نسل دیگر، شاکله‌ی اصلی داستان را می‌سازند. با این حال، انتخاب نام کتاب به جای تمرکز بر شخصیت اصلی یعنی أَمَل، می‌تواند تا حدی گمراه‌کننده باشد و تمرکز روایت را از هسته‌ی احساسی داستان دور کند.
در مجموع، «زخم داوود» رمانی است پر از درد و تأمل، با شخصیت‌هایی انسانی و قابل لمس، فضاسازی عمیق و مضمون تاریخی–اجتماعی قوی. ضعف‌هایی در فرم، ریتم و پرداخت شخصیت‌ها دارد، اما محتوای انسانی و عاطفی آن آن‌قدر پررنگ است که خواننده را تا پایان با خود همراه می‌کند و او را وسط زندگی و تاریخ فلسطین می‌نشاند.