آشنایی زدایی
اینکه پای آدم به دادگاه و دادسرا تاحالا باز نشده است که افتخار ندارد؛ در برخی دادگاه‌ها باید حضور داشت تا افسردگیت از بین برود!
محیطی خشک و جدی که کسی جرئت حرف اضافه زدن ندارد و اگر هم یک جمله بیشتر بگوید تهدید به بازداشت می‌شود. این تصوری است که اکثر ماها از محیط دادگاه، دادسرا و مکان‌های مشابه داریم. اما کافیست که یک آشنای مرتبط با این فضا داشته باشید تا به شما بگوید چقدر در اشتباهید. از آنجایی که هرکسی این آشنا را ندارد، امین تویسرکانی کتاب «از پشت میز عدلیه» را در 117 صفحه نوشته است تا کار شما را برای شناخت بیشتر از این فضا، راحت‌تر کند.
امین تویسرکانی قاضی دادگستری و با حفظ سمت طنزنویس است. دو شغلی که شاید از نظر ما پارادوکس باشد اما او به خوبی از عهده‌اش برآمده است. او که دوبار برگزیده جشنواره طنز مکتوب بوده است با کتاب «از پشت میزعدلیه» این دو شغل را با هم ترکیب کرده است تا به گفته خود فاصله بین قضات و مردم را کم کند و همچنین تصویری غیرواقعی را که از قاضی، دادگاه، دادگستری و ... در ذهن اکثر افراد جامعه وجود دارد بشکند. به این منظور او در این کتاب خاطرات جالب خود را به زبان طنز بیان کرده است.
طنز مشاغل، گونه‌ای متداول از حوزه طنز است که همه ما با آن آشنایی داریم. همین موضوع از طرفی و از طرف دیگر قدرت نویسنده اثر، باعث شده این کتاب که توسط نشر چشمه تهیه شده بود با استقبال بسیار بالای مخاطبان مواجه شود. این استقبال در حدی بود که باعث شد نسخه دوم این کتاب و با قلم همین نویسنده به نام «وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد» نیز با حمایت نشر چشمه وارد بازار کتاب شود.
برای اینکه با فضای کتاب و نثر آن بیشتر آشنا شوید قسمتی از آن را با یکدیگر مطالعه می‌کنیم:
«سؤال: «ساعت سه نصفه شب توی کوچه‌ی بن‌بست چیکار می‌کردی؟» جواب: «داشتم ضایعات جمع می‌کردم.»
سؤال: «مدارک و کارت‌های بانکی یه غریبه دست تو چیکار می‌کنه؟»
جواب: «از تو ضایعات پیدا کردم.» سؤال: «چرا چاقو و قمه تو ساکته؟» جواب: «از تو ضایعات پیدا کردم.»
سوال: «تو مگه ماشین داری که رادیوپخش ماشین دستته؟» جواب: «نه، از تو ضایعات پیداش کردم.»
سوال: «قضیه این تریاک و وافور چیه؟»
جواب: «من نمی‌دونم از تو ضایعات پیداشون کردم.»
نقطه قوت اصلی کتاب، روایت روایت بودن آن است که مطالعه این کتاب را برای افرادی که فرصت زیادی ندارند، کاملاً مناسب می‌کند که در هر زمان بتوانند یکی دو روایت از آن را مطالعه کنند که شاید 5 دقیقه هم از آن‌ها وقت نگیرد.
