ملکه صحرا
زنی انگلیسی را تصور کنید که در سالهای جنگ جهانی اول در غربآسیا زندگی میکند و اهل سفرکردن، ماجراجویی و پرداختن به امورات سیاسی است. کلیت کتاب به این موضوع میپردازد.
کتاب، داستان زندگی پرفرازونشیب خانم «گرترود بِل» را از دوران کودکی در بریتانیا تا مرگ در بغداد روایت میکند. خانم بِل سیاستمدار، گردشگر و مأمور اطلاعاتی دولت بریتانیا بود که توانست ارتباطات خوبی با قبایل عرب منطقه برقرارسازد. او همچنین نقش کلیدی در شکلگیری کشور عراق کنونی داشت.
در کتاب «خانم گرترود بِل در خاورمیانه» نویسنده به طور مداوم خط سیر زندگی خانم بِل را دنبال نمیکند و با ورود او به غربآسیا، به اتفاقاتی که آن جا در پیرامون خانم بِل رخ میدهد نیز میپردازد. به همین خاطر خواندن این کتاب به روانی خواندن یک زندگینامه داستانی نیست؛ بلکه بیشتر به مطالعه یک کتاب تاریخی شبیه است.
این کتاب توسط خانم «جورجینا هاول»، نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی نگاشته شده است. اگر از فضا آمده باشید و با سابقه استعمارگری انگلیس آشناییتی نداشته باشید، امکان دارد با مطالعه این کتاب فکر کنید که دولت انگلیس چه دولت خیرخواه و نیکوکاری در منطقه بوده؛ هرچند برخی کشورها اشتباهاتی داشتهاند اما انگلیس همیشه در راستای مصلحت مردم منطقه کوشش کرده و هرگز خطایی از آن سر نزده است؛ نهایتاً چند تصمیم سیاسی اشتباه اتخاذ شده باشد که آن هم دربارۀ دولت هر کشوری طبیعی و قابل اغماض است.
با توجه به این نوع دیدگاه از نویسنده کتاب به تاریخ، کمی سخت است که بتوانیم کتاب «خانم گرترود بِل در خاورمیانه» را یک کتاب تاریخی بنامیم زیرا اصل بیطرفی درنگارش آن رعایت نشده است.
برای مثال در بخشی از کتاب چنین آمده است که: «...گرترود هم به او قول داد که دولت بریتانیا خواهان اعطای استقلال به عراق است. اما او در پاسخ به گرترود اینگونه گفته بود:« بانوی من! استقلال کامل هیچ وقت داده نمیشود، همیشه گرفته میشود.»
با در نظر گرفتن این که کتاب خط سیر یک نواختی ندارد و شاخه شاخه میشود، زمانی را که برای خواندنش اختصاص دادم کمی بیشتر از حد معمولِ زمان مورد نیاز برای خواندن یک کتاب 334 صفحهای بود. اگر کتاب بیشتر به قالب زندگینامه نزدیک میشد، احتمالاً میتوانست در رساندن منظور خود به مخاطب، موفقیت بیشتری کسب کند. به نظرمیرسد در حال حاضر خواندن این کتاب بیش از هر موضوع دیگری باعث افزایش اطلاعات تاریخی مخاطبش خواهد شد.
البته تاریخی که در آن، دیدگاه نویسندهاش که معتقد است مردم منطقه نیازمند انگلیس هستند تا آنها را برای کشورداری هدایت کند، به وضوح قابل رؤیت است. اگر هم احیاناً در جایی از کتاب، به گرفتن تصمیم غلطی از جانب انگلیس اشاره شده باشد، «جورجیناهاول» سریعاً خانم بِل را از دایره خاطاکاران خارج میکند. گویی ایشان هیچ مأموریتی از جانب دولتش ندارد و تماماً در راه منافع اعراب منطقه میکوشد.
انتشارات این اثر از مجموعه کتب «زنان در قدرت»، نشر «جمهوری» است و چاپ اول کتاب با ترجمه آقای «کیانوش امیری» در سال 1403 روانه بازار شد. با توجه به این که نسخهای که من آن را مطالعه نمودم، چاپ اول کتاب بود؛ اشتباهات نوشتاری نیز در آن وجود داشت.
تورق این کتاب به کسانی که به مطالعه تاریخ غربآسیا از نقطه نظری متفاوت علاقهمند هستند و افرادی که به خواندن سرگذشت زنان قدرتمند تاریخ تمایل دارند، توصیه میشود. همچنین پیشنهاد میشود مطالب کتاب، با نگاهی دقیق و نقادانه خوانده شود. اما در هر صورت با توجه به اینکه نویسنده در کتاب، تاریخ استعمارگری انگلیس را بالکُل تکذیب کرده است، خواندن کتاب «خانم گرترود بِل در خاورمیانه» برای ایرانیان و یا هر ملتی که خاطرات تلخی از استعمارانگلیسیها دارد، چندان دلچسب نخواهد بود.