خط مقدم

 

شروعی از زیر صفر

 

محمد کوره‌پز:
دوست دارید جزئیات داستان موشکی شدن ایران را بدانید؟ این‌که کار از کجا شروع شد و چه مشکلاتی بر سر راه بود؟ اگر بدانید که صنعت موشکی ایران -که امروز دشمنان را به استیصال کشانده- روزگاری نه از صفر، که از زیر صفر شروع شده حتما این روایت برایتان جاذبه پیدا می‌کند.
در میانه جنگ تحمیلی، حسن طهرانی مقدم مأمور می‌شود تا تعدادی از بچه‌های واحد توپخانه را جمع کند و «یگان موشکی سپاه» را تشکیل بدهد. قرار می‌شود موشک را -البته با هزار دردسر و منت- از بعضی کشورها وارد کنند. بعد می‌بینند ای بابا! فروش موشک که طلب شما، حتی پرتاب موشک هم که به نظر باید کاری ساده باشد از قضا فرایندی بسیار پیچیده و دشوار دارد و طبق معمول، ایران از این جهت هم تحریم است!
اما بخوانید تا ببینید چه می‌کند توکل به خدا و توسل به اهل بیت(علیه‌السلام)؛ و چه می‌کند اعتماد به نفس و روحیه و خستگی‌ناپذیری.
بسیاری از جزئیاتی که در کتاب آورده شده احتمالا به تنهایی جاذبه‌ای نداشته باشد و شاید حجم بالای کتاب (بیش از 500 صفحه‌ای که نشر شهید کاظمی منتشر کرده) برای مخاطبی که علاقه به جزئیات ندارد خسته‌کننده باشد. اما کنار هم قرار گرفتن همین جزئیات، سیر و سیاحتی خواندنی از ماجرا پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که اشاره‌های گاه‌و‌بیگاه به روابط عاطفی شهید طهرانی مقدم و همسرش و نیز یادداشت‌های شخص ایشان هم بر لطافت داستان افزوده است. 
«سرلشکر الخوری یک بار دیگر به چهره تک‌تک اعضای گروه [ایرانی] نگاه کرد، بعضی‌هایشان آن‌قدر جوان بودند که حتی ریش‌شان کامل درنیامده بود! با لبخندی که به صورت خشن و مردانه و سبیل سفیدش نمی‌آمد ادامه داد: یک تیپ موشکی از پنج گروه تخصصی تشکیل میشه که هر گروه باید پنج شش نفر نیروی متخصص داشته باشه. یعنی در مجموع یک تیپ برای انجام درست کارش  که آماده‌سازی و پرتاب موشک است به سی چهل نفر نیروی آموزش دیده نیاز داره! در صورتی که شما فقط 13 نفر هستید! چطور می‌خواین با این تعداد کم همه تخصص‌ها رو یاد بگیرین؟»
به نظر می‌رسد خانم فائضه غفار حدادی (مؤلف کتاب) روایت را از چندین و چند نفر جمع کرده ولی با حذف نام راویان تلاش کرده متنی یکدست که گویا سوم شخص در تمام صحنه‌های آن حضور دارد ارائه کند.
خلاصه که «خط مقدم» منبع غنی روحیه و انرژی مثبت برای کسانی است که سودای کارهای بزرگ در سر دارند. گاهی واقعاً لازم نیست سراغ کتاب‌های روان‌شناسی بروید؛ یک بار خواندن این کتاب –و البته مقایسه آن روزها با وضع فعلی- به ما می‌گوید که در اوج تحریم و مشکلات و فشار و ... چه کارهای بزرگی می‌توان کرد.