شیرجه به عمق ادبیات
فاطمه آرامی:
آرتور کریستال در کتاب «فقط روزهایی که مینویسم» پنج جُستار روایی نگاشته است برای اهالی قلم و کاغذ.
کتاب با مقدمۀ جذاب احسان لطفی، مترجم کتاب که در مورد آقای کریستال نوشته شده است شروع میشود.
جُستار نوعی نوشته تحلیلیست که در مدل روایی آن، نویسنده با تکیه بر تجربه زیسته خود، متن را پیش میبرد و معنا را به مخاطب انتقال میدهد.
در این کتاب ما با پنج جستار مواجه میشویم که همه در مورد خواندن و نوشتن است. در هر یک از مطالب به یک موضوع خاص از این شاخه پرداخته شده است. تعداد صفحات کتاب 115 عدد است اما با توجه به اینکه سبک نوشته تحلیلی کمی زمان میبرد تا تمام شود.
قلم نویسنده رُک و صریح است. بیپروا از قضاوت شدن، صادقانه مینویسد. این ویژگی به جذابیت محتوا میافزاید و به همین دلیل است که موقع خواندن کتاب خواننده با خود تصدیق میکند که: «آره، منم این رو حس کرده بودم ولی هیچ وقت کسی راجعبهش حرف نزده بود.»
اسامی نویسندگان زیادی در کتاب برده شده که ناآشنا بودن برخی از آنها برای خواننده شرقی ممکن است کمی از احساس قرابت خواننده با نوشته بکاهد. البته مترجم سعی کرده با اضافه کردن پانوشتهای فراوان این مشکل را تا حدی بر طرف کند. زحمت چاپ کتاب را هم نشر اطراف کشیده است.
گرچه خواندن کتاب کمی برایم زمانبر بود اما در کُل مطالب و صراحت کلام نویسنده را دوست داشتم. خواندن جستار سوم و پنجم بیشتر از بقیه برایم لذت بخش بوده است. با خواندن کتاب «فقط روزهایی که مینویسم» انسان ناخودآگاه خودش را در میان یک جمع دوستدار کتاب و نوشتن مییابد.
کریستال در بخشی از کتاب نوشته: «یادم هست که والدینم میگفتند که داستایفسکی را تا چهل سالگی نمیتوان واقعا درک کرد (عددی که هر چه پیرتر میشدند، بالاتر میرفت) یا از هنری جیمز همیشه به عنوان نویسندهای صحبت میشد که با بالارفتن سن – سن خواننده– بهتر میشود. من هرگز به این گزارهها شک نداشتم. هرگز تا همین الان.»
مطالعه این کتاب به من داشتن نگاهی دقیقتر به نوشتهها و دقت بیشتر به نویسندهها را بخشید. علاوهبر این، این نکته را نیز به من اضافه کرد که بیان نظریات صادقانه ولو برخلاف جریان، همیشه طرفداران خود را پیدا خواهد کرد.
این کتاب را به جستارخوانها و اهالی ادبیات توصیه میکنم. اگر با ادبیات سر و سری جدی نداشته باشید یا جستارخوانی سبک مورد علاقه شما نباشد، احتمال دارد که این کتاب را نپسندید.